هنگامی که برادران يوسف نزد وی آمدند، از امروز ملامت و توبيخي بر شما نيست. خداوند، شما را می‏بخشد و او مهربان‏ترينِ مهربانان است. ای يوسف زهراعليه السلام! ما نيز در حق شما، ستم‏هاي فراواني کرده‏ايم. ناسپاسي‏ها و قدر ناشناسي‏هاي ما از شمارش بيرون است. با اين حال، بر اين باوريم که بزرگواري شما از کرم يوسف افزون‏تر است. پس عاجزانه از شما مي‏خواهيم در روز موعود، آن‏گاه که به محضر مبارک شما آمديم، ستم‏هاي ما را فراموش کنيد. ناسپاسی‏های ما را به دل نگيريد و ما را ببخشاييد. از خداوند نيز برای‏مان آمرزش بخواهيد. 

نقل از{کتابخانه مهدویت}

درنهايت بايدشيخيه راازبابي وبهائي جدادانست زيرا
شيخيه حداقل معادروحاني راقبول دارد(شيعه معادجسماني)
وبنا به نقلي ازدواج شيعه باشيخيه
حرام نيست(مكروه)

علي محمد شيراز، فرزند ميرزا رضاي بزاز، مؤسس فرقه بابيه است؛ و، اول محرم 1235 ق در شيراز به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در شيراز طي كرد و نزد شيخ عابد از شاگردان سران شيخيه (شيخ احمد احسايي و سيد كاظم رشتي) درس خواند. وي پنج سال در بوشهر به تجارت پرداخت. پس از آن، به عراق رفت و در درس سيد كاظم رشتي شركت كرد و مورد توجه استاد خود قرار گرفت. پس از بازگشت، به رياضت در هواي بسيار گرم بوشهر پرداخت. او، پس از مرگ سيد كاظم رشتي در سال 1259 ق، چهل روز با عده‌اي از ياران خود در كوفه اعتكاف كردند و بعد خبر دادند كه وي (علي محمد شيرازي) به عنوان جانشين و ركن رابع انتخاب شد در سال 1260 ق باب (امام زمان) بودن خويش را ادعا كرد. البته ادعاهاي ذكر بودن، مهدويت و رسالت را نيز در سال‌هاي بعد مطرح كرد. پس از مخالفت علما و مناظره با وي، تنبيه شد و توبه كرده، توبه نامه‌اي خطاب به حاكم قاجار نوشت؛ ولي همان گونه كه گفته شد، باز به ادعاهاي ديگر پرداخت و ياران وي در مازندران، زنجان، بدشت و ... شورش‌هايي ترتيب داد سرانجام علما به قتل وي فتوا دادند و به دستور امير كبير در تبريز اعدام شد

پس از وي، يحيي صبح ازل طبق وصيت او به جانشيني رسيد؛ اما پس از چند سال، ميرزا حسينعلي برادر كوچك صبح ازل با حمايت استعمار، فرقه جديد بهائيت را تشكيل داد و پس از وي نيز عباس افندي، پسر ارشد او و سپس شوقي افندي نوه دختري ميرزا حسينعلي به رهبري رسيدند. پس از آن، تشكيلاتي به نام بيت العدل در فلسطين اشغالي، امور بهائيان را كنترل و هدايت مي‌كند. از همان آغاز، انگليس، روسيهو سپس آمريكا از بهائيت دفاع كردند؛ آمريكا برابر جمهوري اسلامي از آن‌ها حمايت خاص انجام داد.

در مجموع امروز بهائيت يك تشكيلات بين‌المللی است و شهر عکا (قبله بهائيان که در اسرائيل قرار دارد) مرکز همبستگی و پيوند آنها با صهيونيسم- به ويژه در امور اقتصادی است. البته بيشترين پيروان بهائيت، در كشور آمريكا ساكنند. تشكيلات آنان در تمام كشورهای جهان به ويژه كشورهای آفريقايی و آسيايی شعبه دارد و برای خود تبليغ میکنند. اهداف آنان با اهداف صهيونيسم گره خورده و به يکديگر احترام متقابل دارند. آنان برای نابودی مسلمانان به ويژه شيعيان- تلاش مضاعفی از خود نشان میدهند. بايد بيش از پيش هوشيار بود چرا كه دست صهيونيست‌ها كاملاً نمايان است.

با مرگ عباس افندی و دفن وی در حيفای اسرائيل (1340 ق)، اين شهر نزد بهائيان مقدس شده و مركز تجمع آنان گشت. تشكيلات مركزی بهائيت در حيفا هيأت نه نفره در مقری بنام بيت‌العدل اعظم، رهبری تمام مؤسسات و تشكيلات بهائيان را  به عهده گرفته و پشتيبانی و هدايت كردند.

میرزاحسینعلی نوری خودراقبله بهائیان خوانده بود واعلام کرده بود

هرجاکه اوهست مریدانش به همان طرف نماز بخوانند

آموزه‌های غلط‌ و توهّم‌آميز علی محمد شيرازی (باب) به‌ دست‌ يحيی (صبح‌ ازل) مورد توضيح‌ و تفسير قرار گرفت. ازليان‌ با مرام‌ جديد بابی خوگرفته، درصدد بودند تا ايدئولوژی بابيه‌ را حفظ‌ كنند، ولی میرزاحسين‌ علی  پس‌ از فراهم‌ كردن‌ زمينه‌های لازم‌ برای اعلان‌ موجوديت، دعاوی چندی را نيز اعلام‌ نموده‌ و ايدئولوژی بهائيه‌ را بر مبنای نسخ‌ شريعت‌ پيشين‌ مطرح‌ كرد.
او هر جا به‌ تناسب‌ موقعيت، مقام‌ و مخاطبان، دستورهايی را صادر میكرد كه‌ به‌ ايدئولوژی آنان‌ معروف‌ گرديد.

با مرگ‌ ميرزا حسينعلی، بابيان‌ و بهائيان‌ در حالت‌ صبر و انتظار به‌ سر مي‌بردند تا اين‌ كه‌ پسر ارشد ميرزا حسينعلی به‌ نام‌ عباس‌ افندی كه‌ بعدها (عبدالبهاء)لقب‌ گرفت‌ - تلاش‌ گسترده‌ای را آغاز كرد و ضمن‌ هدايت‌ و رهبری اين‌ فرقه، به‌ تبليغات‌ فراگير دست‌ زد. وی كه‌ در محيط‌ حكومت‌ عثمانی و در داخل‌ ايران‌ مجالی برای تبليغ‌ نمی يافت، به‌ اروپا مسافرت‌ نمود. و در سال‌ 1912، نه‌ ماه‌ در آمريكا توقّف‌ كرد و برخلاف‌ رهبران‌ پيشين، به‌ جای روسيه‌ با انگلستان‌ و سپس‌ با آمريكا رابطه ويژه‌ای برقرار نمود.

پروردگارا! امپراطور بزرگ‌ ژرژ پنجم‌ پادشاه‌ انگلستان‌ را به‌ توفيقات‌ رحمانی خود مؤ‌يد بدار و سايه بلند پايه آن‌ كشور را بر اين‌ منطقه‌ بيارای، و حفظ‌ و حمايت‌ خويش‌ را مستدام‌ بدار، تو نيرومند و عالی و عزيز و حكيم‌ می باشی[خریت تاچه اندازه]

 به‌ اين‌ ترتيب‌ ميرزا حسينعلی  تحت‌ حمايت‌ سفارت‌ روس‌ به‌ بغداد تبعيد شد. و از آنجا كه‌ كنسول‌ روس، وی را تا بغداد حراست‌ و حفاظت‌ كرده‌ بود، وی آيه‌ای در شأن‌ روس‌ها نازل‌ كرد!
بعدها كه‌ شروع‌ به‌ صدور الواح‌ مذهبی كرد، لوحی نيز خطاب‌ به‌ پادشاه‌ روس‌ صادر نمود و از اين‌ كه‌  امپراطور روس، دستور حمايت‌ و آزادی او را داده‌ است‌ تشكر كرد

(آیه ای که میرزاحسینعلی درشان روسها نازل کرد):
{ای پادشاه‌ روس، ندای خداوند ملك‌ قدّوس‌ را بشنو [منظور ميرزا حسينعلی بهاء است] و به‌ سوی بهشت‌ بشتاب، آن‌ جايی كه‌ در آن‌ ساكن‌ شده‌ است‌ كسی كه‌ در بين‌ ملاء بالا اسماء حسنی ناميده‌ شده‌ و در ملكوت‌ انشاء به‌ نام‌ خداوند روشنیها نام‌ يافته‌ است. مبادا اين‌كه‌ هوای نفست‌ تو را از توجه‌ به‌ سوی خداوند بخشايندهِ‌ مهربان‌ باز دارد. ما شنيديم‌ آن‌چه‌ را در پنهانی با مولای خود گفته‌ و لذا نسيم‌ عنايت‌ و لطف‌ من‌ به‌ هی جان‌ آمد و دريای رحمتم‌ به‌ موج‌ افتاد، ترا به‌ حق‌ جواب‌ داديم، به‌ درستی كه‌ خدای تو دانا و حكيم‌ است‌ و به‌ تحقيق‌ يكی از سفيرانت‌ مرا ياری كرد، هنگامی كه‌ در زندان‌ اسير غل‌ و زنجير بودم، برای اين‌ كار خداوند برای تو مقامی را نوشته‌ است‌ كه‌ علم‌ هيچ‌ كس‌ بدان‌ احاطه‌ ندارد. مبادا اين‌ مقام‌ را از دست‌ بدهی