وی می گويد:
اين سخنان راست و قابل اعتماد . من به زودی می آيم. خدايی كه به سخنگويانش
آن چه را می بايست اتفاق بيفتد قبلاً ميگويد، فرشته خود را فرستاده است تا به شما بگويد
كه عيسی مسيح به زودی می آيد. خوشا به حال كسانی كه آ نچه را كه در اين كتاب
 پيش گويی شده باور می كنند

{یادآوری اینکه این مطالب نظریه مسیحیت صهیونیسم است}

تأكيد بر بازگشت مسيح در تعاليم پيروانی چون يوحنا نيز كاملا انعكاس يافت، به گونه ای كه
وی بازگشت عيسی را امری  لايتغير دانسته و تنها مؤمنان به اين رجعت را سعادتمند
می دانست. يوحنا پس از اين كه ماجرای مكاشفه  خود را در جزير ه متروك شرح و بسط می دهد و
پيش گويی های خود را

(كه به گفته خودش فرشته ای بر او خوانده است )

درباره دوران آخرالزمان
بيان می كند، در پايان تأكيد می كند كه

عيسی خواهد آمد.

هنگامی كه عيسی همراه تعدادی از حواريون خود به سمت اورشليم ، مقر يهوديان حركت
مي كرد، در ميان راه پيش گويی هايی را به همراهان خود گفت كه از جمله آن ها بازداشت و اعدام
وی به دست يهوديان بود ، اما او در ادامه به حواريون بشارت داد كه پس از مرگش، دوباره
 برخواهد خاست و حكومت خود را تشكيل خواهد داد

به اعتقاد مسيحيان ، عيسی مسيح در مقطعي از حياتش شيفته آموزش های موعظه گری به نام
يوحنا شد . نخستين بار عيسی او را مشغول موعظه در كنار رود اردن ديد . يوحنا در حال وعظ
درباره پيام ديرينه انبيا و تأكيد بر نابودی قريب الوقوع دنيای گناه آلود موجود و پديد آمدن
پادشاهی خداوند در يك دنيای تازه بود . تعاليم يوحنا پيرامون فرارسيدن آخرالزمان و ايجاد
پادشاهی خداوند تأثيرات عميقی بر عيسی گذاشت ، به گونه ای كه تعاليم فوق تبديل به يكی از
 اعتقادات اساسي وی و پيروانش شد.

اعتقاد به ظهور مجدد حضرت مسيح و تشكيل حكومت جهاني توسط وی در زمره اعتقادات
خاص صهيونيسم مسيحی است . از ديدگاه آن ها ظهور حضرت مسيح، مرحله پايانی رويدادهای

آخرالزمان است و با حضور وی دنيا به آخر رسيده و از آن پس صلح حقيقی تمامی جهان را فرا
خواهد گرفت . بر اين اساس تأمين صلح پايدار تنها در آخرالزمان و با ظهور حضرت مسيح ميسر
خواهد بود و تلاش در جهت تحقق آن پيش از آخرالزمان، تلاشي بيهوده است.
{البته ازدید مسیحیت صهیونیسم}

 اسقف اعظم كليسای لوتری در جردن
در گفت وگو با روزنامه دانيش در مورد جريان صهيونيسم مسيحی اعلام می كند كه اين مكتب
نه تنها يك تئولوژی مريض است، بلكه مرتد نيز هست . وی علت ارتداد اين جريان را در سه
ويژگی عمده آن می داند كه بدين قرارند: اول، معرفی عيسی به عنوان يك فرد نظامی و نه به
عنوان يك منجی دوم ، تمايلات ضد صلح آن ها و سوم ، استفاد ه ابزاری از يهوديان در نبردآخرالزمان
ويژگی های فوق جریان صهیونیسم مسیحی رابه سمت (قوم گرایی)سوق داده و نظامی گرايی را به جزء لاينفك اين جريان تبديل كرده است

تمايل مسيحيان صهيونيست به (قوم گرایی) و معرفی عيسی به عنوان يك شخصيت نظامی
مسيحيت اصيل را از مسير اصلی خويش منحرف كرده است . بر اين اساس برخی از بزرگان
مسيحيت اين جريان را مرتد دانسته اند.

بسياري ازاشارات عهد عتيق به

مسيح، وی را به صورت شخصيتی

داودی ترسيم می كرد؛ شخصيتی كه
مردمش را به پيروزی نظامی می رساند.

ولی عيسی نه تنها رويكردی

مبارزه طلبانه را در پيش
نگرفت، بلكه خود را به عنوان

پيامبر صلح و دوستی معرفی كرد

تمايلات  مسيحيان صهيونيست در حالی است كه آموزه های اصيل مسيحيت (از
نگاه مسيحيان ارتدوكس ) ناظر بر صلح و دوستی است . تمايلات صلح طلبانه عيسی به قدری بود
كه اكثر يهوديانی كه منتظر آمدن مسيح بودند، او را مسيح واقعی ندانستند

رابرتسون یکی دیگرازکاندیدهای ریاست جمهوری امریکا در نبرد سال 1882 اسرائيل عليه لبنان با يونيفرم نظامی شركت داشت و دربار ه اين
جنگ بيان كرد كه اسرائيل با آغاز اين جنگ عليه همسايگان خويش، مشيت الهی را محقق میکند
 مشيتی كه از نظر بنيادگرايانی چون وی همان آغاز
جنگ  آرماگدون است . بدين وسيله زمينه ظهور  مسيح فراهم و پروژه آخرالزمان
تكميل می شود.